اصول ۴تایی در بازاریابی – چهار روش بازاریابی موفق

اصول ۴تایی در بازاریابی – اولین ۴تایی: چهار روش بازاریابی موفق

در جلسه قبل (جلسه اول) از “ بازاریابی از نگاه برایان تریسی ” در مورد هدف اصلی کسب کار از دید بازاریابی صحبت کردیم و گفتیم اگه قراره کسب و کار شما سرپا بمونه و شما را در یک رابطه سودمند قرار بده و البته نگه داره چیزی جز جذب مشتری و حفظ او نیست. در این مورد نیز بحث شد که قدم اساسی و ابتدایی در بازاریابی موفق، دادن حق به مشتری است.چرا که مشتریان متفاوتند و بر اساس نیاز ها، خواسته ها و… خرید میکنند و ثانیا اگر در کسب و کار دیگری خدمات بهتری دریافت کنند، مسلما شما را برای همیشه کنار می گذارند.

گفتیم برای موفقیت در بازاریابی باید سطح کیفی محصولات را افزایش دهیم و بلد باشیم خوب خدمات را ارائه دهیم. به قول استیو جابز ارزش هر محصول به نحوه ارائه آنست. در مورد عامل حیاتی رابطه نیز گفتیم که احساس مشتریان نسبت به ما و کسب و کارمون سرنوشت کاری ما را رقم خواهد زد.
در این جلسه در مورد بازاریابی موفق، استراتژی بازاریابی و تحول کسب و کار از نگاه برایان تریسی صحبت خواهیم کرد. مسلما تجارب و نکاتی که خود سالها در کسب و کار به آن رسیده ام را نیز با شما به اشتراک خواهم گذاشت.پس با وردپرسی شو همراه باشید.

اصل ۴ در بارایابی:

برایان تریسی یه سری اصول و قوانین در مورد کسب و کار و بازاریابی داره که ۴ تایی (اگه فوتبالی هستی برای همیشه تو ذهنت میمونه) هستن و من اسمشونو اصل ۴ در بازاریابی از نگاه برایان تریسی گذاشتم.

چهار روش بازاریابی موفق:

چهار روش برای دسترسی به بازار هدف برای فروش محصولات و خدمات وجود دارد.

۱- خلق نتیجه
نخستین روش برای بازاریابی موفق در کسب و کار اینست که نتیجه خوبی را برای مشتریان رقم بزنیم.در واقع مشتریان از خرید یک محصول بیشتر دنبال نتیجه محصول هستن تا خود محصول.نتیجه ای که احساس رضایتمندی و ارزش را برای او بوجود بیاورد. این روش مستلزم این است که چیزی را به مشتریان ارائه کنید که به آن نیاز دارند و می توانند برای دستیابی به سایر اهدافشان از آن استفاده کنند.

یادمان باشد مردم مته نمی خرند؛ سوراخ های دیوار را میخرند!!!!

حالا چطور میشه “خلق نتیجه” را به خوبی رقم زد؟
به بازار امروز خود نگاه کنید. مشتریان فعلی و احتمالی تان چه خواسته ها و نیازهایی دارند و حاضرند در ماه ها و سال های پیش رو پول پرداخت کنند؟
به گفته پیتر دراکر :روندها از هر چیز دیگری مهمترند

روند تقاضای مشتری در بازار شما چگونه است؟ اگر بتوانید با دقت به این سوال پاسخ دهید، اغلب می توانید از رقبای خود پیشی بگیرید و حتی پیش از ظهور یک بازار جدید بر آن تسلط یابید.

۲- قیمت‌گذاری مناسب
قیمت مناسب و در توان مشتریان دومین روش بازاریابی موفق است. با اینکار می‌توانید بازارهای کاملاً جدیدی ایجاد کنید که در حال حاضر وجود ندارد.کاری که بعضی از کسب و کار های مختلف آنرا انجام داده اند و خوب نتیجه گرفته اند.به عنوان مثال ورود شیائومی به دنیای گوشی را در نظر بگیرید.گوشی هایی با کیفیت خیلی خوب و با قیمت مناسب.(این تجربه شخصیه و در کنار گوشی هوشمند دیگری که دارم تو جشنواره دیجی کالا با ۳۵۰ هزار اقدام به خرید گوشی موبایل شیائومی مدل Mi 4 کردم.واقعا فوق العادس. و تجربه کاربری که از این گوشی داشتم از گوشیهای دیگه واقعا برام اتفاق نیفتاده است.)

یا لنوو با تولید انبوه لپ تاپ قیمت را تا حدی پایین آورد که اغلب چینی ها توانایی مالی خرید یکی از آن‌ها را داشته باشند.

اگه بخام مثال ایرانی بزنم که با مزیت قیمت رقابتی وارد شده و واقعا موفق بوده سایت بانه کالا است. قیمتهای محصولات سایت به گونه ایست که اصلا راه هر نوع انتقال فکر که محصولات گارانتی نداره و یا تقلبی هستو و … می بنده (در صورتیکه واقعا محصولات همون محصولاته و گاها شاید بهتر.پشتیبانی بهتری داره.هر چند گارانتی تو کشور ما به معنای واقعی کلمه کشکه ولی با پرداخت حداقل هزینه باز میشه محصولات رو گارانتی کرد)

بسیاری از شرکت‌ها توانستند با تعیین قیمت‌هایی که در محدوده توان مالی تعداد بیشتری از مشتریان است، رهبر بازار شوند. ما دریافتیم که هر چه سهم بازار بیشتری داشته باشید و هزینه تولیدتان کمتر باشد، می‌توانید قیمت‌های کمتری برای محصولات خود تعیین کنید.

۳-شرایط واقعی مشتری
اگر کسب و کار ما شرایطی را فراهم کنند که خود را بجای مشتری در حال خرید تصور کند مسلما سیاستهایش را به گونه ای قرار می دهد که شرایط واقعی مشتری را در بر گیرد.بر همین اساس سومین استراتژی بازاریابی سازگار با شرایط واقعی اجتماعی و اقتصادی مشتری است. مشتریان به شدت از خطر کردن می‌ترسند. می‌ترسند پول زیادی بپردازند، محصول بدی تحویل بگیرند، ضرر کنند و مجبور به تحمل چیزی شوند که برای اهدافشان نامناسب است. ترسشان هرچه هست، دلیل اصلی عدم خرید محصولات و خدمات باهر قیمتی به شمار می‌آید.وقتی بر مزیت کلیدی تاکید کنید و مشتری با خرید محصول یا خدمت شما ارزش افزوده منحصر به فردی دریافت کند و ترس بزرگش از بین برود، می‌توانید بازار عظیمی برای فروش محصولات خود بیابید.

شرکت Sears که با ابداع سیاست ضمانت بی‌قید و شرط استرداد مبلغ در صورت نارضایتی، در صنعت طراحی کاتالوگ به بزرگ‌ترین خرده‌فروش عصر خودش تبدیل شد، مثالی عالی از این استراتژی است.
سیرز، (Sears) شرکت خرده‌فروشی آمریکایی و چندملیتی است، که در حال حاضر مالک شبکه‌ای از ۲٫۲۴۸ فروشگاه زنجیره‌ای در ایالات متحده آمریکا، کانادا و مکزیک می‌باشد.

اون سری از دوستانی که در مقالات قبلی به تعریف ما از دیجی کالا خورده گرفتند الان همراه ما باشند تا انتقاد به دیجی کالا را در این قسمت با هم داشته باشیم. همانطور که میدانید ضمانت بازگشت پول الان نه در دیجی کالا که در همه سایتها عنوان شده است. اما مهم عمل کردن به شعار است. در سالهای اول دیجی کالا واقعا این مفهوم را با شیرینی خاصی بهت انتقال می دادند و همین موضوع باعث اطمینان و رضایتمندی عجیبی در بین مشتریان شده بود. ولی در دو سه سال اخیر کم کم داره از اون شیرینی کاسته شده و رویه بازگشت محصول را چنان پیچیده کردند که مشتری کلافه میشود. اولا زمان تماس که توی صفهای طولانی انتظار تلفنی باید منتظر بمونی.بعد مدتی که نوبتت میشه و اگه شانس بهت رو کرد و تماس به هر دلیلی قطع نشد تازه یه جمله کوتاه می شنوی که عکس محصول خریداری شده را به فلان ایمیل بفرست. عکسو می فرستی میگن کیفیت عکس خوب نیست.خب قربونت این عکس با همون گوشی که از خودتون خریداری شده گرفته شده. بهرحال عکس رو ایمیل میکنی و یک پیام بعد چند روز دریافت میکنی که کالا رو باز کردی یا این مورد جز خدمات پس از فروش نیست.تازه این برای مواردی که کالا نقص داره. اگه کیفیت کالایی که خریدید مد نظر شما قرار نگیره مسلما جوابگو نخواهند بود. گاها نیز چنان عکسهای با کیفیتی از محصول میگذارند که که متاسفانه با آنچه هست خیلی اختلاف داره.

۴- تحویل ارزش واقعی
چهارمین روش بازاریابی این است که به مشتری «ارزش واقعی» تحویل دهید. ارزش واقعی همان احساس رضایت مندی نهاییست که مشتریان از خرید خدمات و کالا ما بدست می آورد.
این احساس ارزش و رضایتمندی در نظر مشتریان مختلف مسلما متفاوت است. بعضی از مشتریان فقط به دنبال کیفیت خوب محصولات هستند.بعضیا این ارزش را زمانی احساس می کنند که خدمات پس از فروش خوبی به آنها داده شود.

از ما گفتن:
گاهی مشتریان از ارزش واقعی که قرار است بهشون داده شود بی اطلاع هستند.اگر ما آن چیزی که ارزش واقعیست را به اطلاع آنها برسانیم مشتریان هم نسبت به ما مطمئنتر خواهند شد و هم احساس رضایتمندی و ارزش می کنند. نترسید و راحت اینکار را انجام دهید.شاید بعد از گفتن این واقعیت مشتریان از شما خدمات و ارزش بیشتری مطالبه کنند ولی کسب و کار شما برای همیشه تضمین خواهد شد و رابطه سودمند آنحا رقم می خورد.

ازاینکه تا این قسمت با ما بودید خیلی خوش گذشت 🙂 ، در جلسات بعدی دیگر اصول ۴تایی در بازاریابی را پی خواهیم گرفت.